خب، نخستین درس رو با درس ۱۸ از کتاب منشن، دورهی ب۱.۲ آغاز میکنیم.
تمرین ۳:
تمرین ۴:
Pause:
b:
c: گرامر
تمرین ۸:
تمرین ۱۰:
بسیار خب، درس تموم شد! حالا برید کلاً تمرینات Arbeitsbuch رو حل کنید تا این درس حسابی بره تو ذهنتون. تأکید میکنم، این درس برای ارائه کنفرانس که یکی از تکالیف واجب در کلاسهاست و همچنین یکی از بخشهای امتحان شفاهی سطح ب۱ هست، بسیار درس مهم و کلیدیای هست. بهتون قول میدم اگر این درس رو کامل بلد باشید، بخش ارائه سخنرانی (کنفرانس) در امتحان ب۱ رو با موفقیّت پشت سر میگذارید. هرچند که درسهای بعدی هم خیلی راهگشا هستند اما همین درس به اندازهی کافی میتونه کار شما رو پوشش بده.
لطفاً کتابتون رو بردارید تا با هم شروع به خواندن کنیم. لغات جدید یا نسبتاً سخت رو براتون نوشتم.
Davon halte ich nicht viel = در این باره نظر چندانی ندارم
halten به معنای توقف کردن / نگهداشتن | دانستن/ پنداشتن است. اما etwas halten von یعنی دربارهی چیزی نظری داشتن/ فکر کردن دربارهی.
Was halten sie davon یعنی نظر شما در این باره چیست؟
von seinem Vorschlag halte ich nichts/nicht viel یعنی پیشنهادش به نظر من فایدهای ندارد/ چندان به درد نمیخورد.
Bildlexikon:
die Kernenergie = انرژی هستهای
die Umwelt = محیط زیست
das Klima= اقلیم / آب و هوا
der Schutz = حفاظت / حفظ
die Bildung = آموزش / تعلیم
die Forschung = تحقیق / پژوهش
der Frieden = صلح
die Arbeitslosigkeit = بیکاری
die Kinderbetreuung = نگهداری از کودکان
die Steuer = مالیات
pl. die Steuern = مالیات / عوارض (معمولاً به شکل جمع کاربرد دارد)
das Steuer = فرمان اتومبیل / فرمان هواپیما
die Finanzen = دارایی / اموال (حالت جمع نیز به همین شکل است.)
die Wirtschaft = اقتصاد
die Sicherheit = امنیت / ایمنی die soziale Sicherheit = امنیت اجتماعی
تمرین ۲:
Ein Politiker hält eine Rede zum Jahrestag der Wiedervereinigung.
eine Rede halten یعنی سخنرانی ایراد کردن / سخنرانی کردن
Wiedervereinigung = اتحاد مجدّد / اتّحاد دوباره
ٰdas Versprechen = قول / وعده
umgesetzen = عملیاتی کردن / محقق کردن | تبدیل کردن / تغییر دادن
die Einheit = وحدت / واحد
ehemaligen = اسبق / سابق
blühend = آباد blühen = شکوفا شدن، به کمال رسیدن، شکفتن
تمرین ۳:
einzeln = تنها / به تنهایی / یکیکِ / تکتکِ / هریک از / مجزّا
Pl. einzelne = معدودی / چند نفری / تنی چند / یکی دو مورد مثال: einzelne Frage = معدودی از مسائل / معدودی مسأله
der Minster = وزیر einzelne Minster = معدودی از وزرا / تعدادی از وزیران
die Partei = حزب
stehen = ایستادن / قرار داشتن / پا برجا بودن
stehen für = ضامن چیزی بودن / چیزی را ضمانت کردن مثال: Ich stehe für nichts = من ضامن هیچ چیز نیستم / من هیچ چیز را تضمین نمیکنم.
تمرین ۴:
überhaupt = اصلاً / اساساً | ابداً / به هیچ وجه | وانگهی
مثال: Ich bin überhaupt der Meinung, dass من اصولاً معتقدم که.
hast du schon überhaupt etwas gegessen? اصلاً چیزی خوردهای؟
überhaupt, warum kommt er nicht selbst zu mir? وانگهی، چرا خودش پیش من نمیآید؟
die Wahl = انتخاب / گزینش / انتخابات
die Regierung = دولت / حکومت
beteiligen = سهیم شدن / شریک شدن
der Bürger = تبعه / شهروند
die Demonstration = تظاهرات / راهپیمایی
die Bürgerinitiative = اتحادیه مردمی
ّdie Intiative = ابتکار / ابتکار عمل / پیشگام
zum Ausdruck bringen = ابراز کردن / بیان کردن / اظهار داشتن
die Mehrheit = اکثریت
die Stimme = رأی / صدا
der Vertreter = جانشین / نماینده
regieren = حکمفرما بودن / حکومت کردن
b:
die Verdrossenheit = دلخوری / ناراحتی / رنجیدگی
gering = کم / پایین / معدود
nachgehen = دنبال چیزی رفتن
tatsächlich = به راستی / در حقیقت
sinken = فرو رفتن / پایین آمدن / کمتر شدن
c:
Aussage = اظهارات / گفتهها
zunehmen = افزایش یافتن / بیشتر شدن / زیاد شدن | چاق شدن
َdie Unterschrift = امضاء
ٌdie Ware = جنس / کالا
boykottieren = بایکوت کردن / تحریم کردن
der Protest = اعتراض
engagieren sich = خود را درگیر کردن
die Wahlbeteiligung = شرکت در انتخابات
die Minderheit = اقلیت
bezeichnen = علامتگذاری کردن / نشانه گذاری کردن / مشخص کردن
bezeichnen als = نامیدن / قلمداد کردن / گفتن به
eingehalten = به وعده عمل کردن einhalten
das/die Wahlversprechen = وعدههای انتخاباتی (حالت جمع و مفرد به یک شکل است.)
der Skandal = افتضاح / رسوایی
d:
der Begriff = عبارت / گزاره / مفهوم / واژه
تمرین ۵: گرامر
خب، تا اینجا هرچه خواندیم، لغات جدید بود. اما اکنون به گرامر این درس میپردازیم.
در این درس با عباراتی آشنا میشویم که بسیار کاربردی هستند و ضمن اینکه آلمانیها از آنها در مکالمات و به خصوص نوشتههایشان بهره میبرند، استفاده از آنها برای یک فراگیرندهی آلمانی در جملات، سطح زبان او را از سطوح قبلی کاملاً مجزّا میکند و نشاندهنده مهارت بالای او در این زبان است. چندان سخت نیست. تنها ممکن است با یکدیگر اشتباه شوند که آن هم با تکرار و دیدن این عبارات در جملات، به سرعت حل میشود.
- entweder ... oder
- weder ... noch
- zwar ... aber
entweder ... oder... = oder : این عبارت در فارسی به این صورت گفته میشود: یا ... یا ... (یا این، یا آن)
weder ... noch... = nicht ... und nicht : نه ... و نه ... (نه این، نه آن)
zwar ... aber... = obwohl : اگرچه/با وجود اینکه ... اما
جایگاه entweder, weder, zwar یا در جایگاه اوّل یا در جایگاه سوّم قرار میگیرد. مثل: dann, deshalb, ... .
بسیار خب، تمرین a را انجام دهید. لطفاً به معنای جملات خوب دقّت کنید و سپس عبارت مناسب را بنویسید. در پایان میتوانید جواب را در صفحه ۴۰ کتاب درسی، در توضیحات گرامر پیدا کنید. اما لغات این بخش:
etablieren = پذیرفته شدن / بنا نهادن
etablierten Parteien = احزاب پذیرفته شده
profieren = منفعت داشتن / سود بردن
b:
بد نیست سری به صفحه ۸۵ بزنیم تا مطالب این درس و مطالب مربوط به zweiteilige Konjunktionen درسهای قبلی رو مرور کنیم و به خوبی در ذهن ثبت کنیم. این هم از صفحه ۸۵، لازم نیست زحمت رفتن به انتهای کتاب رو به خودتون بدید، چون میدونم خیلی سخته!
جملات مربوطه رو پیدا کنید:
با دیدن تصویر زیر دیگر کاملاً متوجّه weder ... noch | zwar ... aber | entweder ... oder خواهید شد!
Arbeitsbuch: همین الاّن تمرین ۳ و ۴ از کتاب Arbeitsbuch صفحه ۴۵ رو حل کنید!
تمرین ۶:
die Gerechtigkeit = انصاف / عدالت
christlich = مسیحی
der Wert = ارزش
annähern = نزدیک شدن
einander = یکدیگر
einsetzen = خود را وقف چیزی کردن
die Geschwindigkeit = سرعت
die Beschränkung = محدودیت
die Geschwindigkeitsbeschränkung = محدودیت سرعت
die Verlängerung = تمدید / وقت اضافی
die Laufzeit = زمان اعتبار
die Kraft = قدرت / توان / نیرو
das Werk = کارخانه / کارگاه
ehrlich = صادقانه / درستکار / صادق
aber mal ehrlich = اما خب صادقانه
deren = شان deren Kandidat = کاندیدایشان
sympathisch = جذاب / دوست داشتنی
vermeiden = اجتناب کردن
verglichen > Prät. vergleichen
Nutzer = کاربر
die Auskunft = اطلاع / خبر / اطلاعات و راهنمایی
ehesten = به احتمال زیاد
übereinstimmen = انطباق داشتن / منطبق بودن
erhält > erhalten = دریافت کردن
echt = حقیقی / واقعی / جدی | جداً / واقعاً
die Entscheidung = تصمیم / تصمیم گیری
zustimmen = موافق بودن / تأئید کردن / به کسی حق دادن / هم عقیده بودن
die These = تز / فرضیه / قضیه
überspringen = از روی چیزی پریدن
Pause:
تا اینجای کار، یک خسته نباشید جانانه میگم بهتون. میتونید از اینجا به بعد رو در یک روز دیگه کار کنید. اگر هم همچنان انرژی دارید، بعد از یک استراحت کوتاه، باهم ادامه میدیم. سر کلاسهای آموزشی، تا اینجای درس حداقل یک روز (دو جلسه) طول میکشه اما خب اونجا لغتها رو کسی ندیده و خوندن متنها زمان بسیار بیشتری میطلبه.
خب، برمیگردیم به صفحه ۳۸، تمرین ۷
تمرین ۷:
a:
gelebte = زنده (Partizip Perfekt als Adjektiv)
engagieren = استخدام کردن / به کار گماشتن
sich engagieren = خود را درگیر کردن
sich engagieren für = فعالیّت کردن برای / از خود مایه گذاشتن برای
das Ehrenamt = سمت افتخاری
ehrenamtlich = داوطلبانه / افتخاری
die Ehre = آبرو / حیثیت / حرمت / افتخار / شرف
überfliegen = گذشتن از (روی) / به طور گذرا خواندن / سطحی خواندن / نظری انداختن
die Umfrage = نظرسنجی / همه پرسی
handeln = اقدام کردن / عمل کردن | معامله کردن / تجارت کردن / داد و ستد کردن
vor allem = به ویژه
der Rentner = بازنشسته / مستمری بگیر
gebildet = تحصیلکرده / با فرهنگ / فرهیخته
das Engagement = تعهّد / مسئولیّت / فعّالیّتت
etwa = تقریباً / حدود
Lesefüchsen = نام باشگاه است که در ادامه توضیح میدهد
die Förderung = حمایت / تشویق / کمک مالی
دقّت کنید: die Forderung = خواست / خواسته / درخواست / ادّعا
fördern = حمایت کردن / مشوّق کسی بودن
fördern = حمایت کردن / مشوّق کسی بودن
fordern = خواستار شدن / خواستن
vorlesen = با صدای بلند خواندن
skeptisch = ناباور / شکّاک / ناباورانه / با سوء ظن / با شک و تردید
still = بیصدا
aufhören = دست کشیدن / تمام کردن / قطع کردن
die Dankbarkeit = تشکّر / حقشناسی / سپاسگزاری / قدردانی
der Lohn = حقوق / دستمزد / پاداش
fehlen = غایب بودن / نبودن | کم داشتن / نداشتن (در اینجا به این معناست)
dazu fehlt mir die Zeit = در این باره ( بدین منظور،برای این کار) وقت ندارم / من وقت این کارها را ندارم
anstrengend = طاقت فرسا / سخت
die Branche = شاخه / حوزه / زمینه / بخش
reichen = کافی بودن
abholen = رفتن و آوردن / از جایی آوردن / به دنبال کسی رفتن
das Ehrenamt = شغل افتخاری / سمت افتخاری
die Baustelle = کارگا ساختمانی
das Engagement = فعالیت / تعهد / مسئولیت
aufgehoben > aufheben = برداشتن / بلند کردن
die Aufräumaktion = عملیات پاکسازی
aufräumen = جمع کردن / مرتّب کردن
der Bekannte = آشنا
Patenschaft = حمایت / حمایت مالی / اسپانسر
der Pate = پدر تعمیدی
sodass = بطوریکه
spielerisch = مثل بازی / به سادگی
betreuen = مواظب بودن / مراقب بودن / پرستاری کردن
der Ausflug = گردش
mittlerweile = در این بین / در این فاصله / در این میان
eigen = خود / مال خود / از آنِ خود / شخصی / خصوصی / خویشتن
die Zufriedenheit = رضایت / خشنودی / رضایتمندی / رضایت خاطر
jedenfalls = به هر حال / در هر حال / به هر صورت
اوه! یه نفس راحت میکشیم، یه خرده در و دیوار رو نگاه میکنیم، میریم سراغ ادامهی ماجرا...
b:
متن را دوباره بخوانید و پاسخ دهید (حدالامکان پاسخ دهید! فرض بر این است که متن را درک کردهاید.)
c: گرامر
توضیح خاصی برای این بخش ندارم. فقط دقت بفرمایید که heit, keit , ismus به صفتها اضافه میشوند و اسم میسازند. برای ساختن اسمی از اسم دیگر میتوان از ler استفاده کرد و با اضافه کردن ieren, ant, ent به فعل نیز میتوان اسم از آن فعل ساخت. حال اینکه کدام پسوند، کی میآید و با چه لغاتی بهکار میرود را با خواندن هرچه بیشتر آلمانی، خودتان فرا خواهید گرفت و ملکه ذهنتان خواهد شد. مقصود در اینجا فقط اشاره به این بود که میتوان از صفات، اسمها یا افعال، اسامی دیگری استخراج کرد و شما با دیدن این پسوندها میتوانید به واژهای که از آن، اسم استخراج شده پی ببرید و معنا و مفهوم واژه را بهتر درک کنید.
یک مثال برای شما میزنم:
کلمه Tourist را در نظر بگیرید.
Tourist اسم است. یعنی جهانگرد، سیّاح
Touristisch صفت است. یعنی مسافرتی، سیاحتی، گردشگری (به معنای صفتی). مثلاً سفر سیاحتی
Tourismus اسم است. یعنی گردشگردی (اما به شکل اسم). مثلاً سازمان گردشگری.
در سطوح بالاتر میخوانید که این پسوندها در معنای واژه چگونه اثر میگذارند. مثلاً برخی قابلیّت انجام کاری را به معنا اضافه میکنند. در سطح ب۱، خیلی نگران اینها نباشید. سطح ب۲، عمدتاً به واژگان اختصاص داره و در آنجا به اندازه کافی با ترکیبات مختلف یک واژه آشنا میشوید. فعلاً فقط با این مقوله آشنا میشویم.
Arbeitsbuch: تمرین ۸، صفحه ۴۶ و تمرین ۹، صفحه ۴۷ رو همین الآن حل کنید.
تمرین ۸:
بریم به صفحهی ۸۶. یک جدول هست. اکیداً توصیه میکنم این تمرین به ظاهر ساده رو انجام بدید. لغتهای بسیار خوبی تو این جدول کلمات متقاطع هست که وقتی حتی جلوی یک فرد آلمانی صحبت میکنید، با بکار بردن اونها میتونید میزان رشد و بلوغ فرهنگی اجتماعی خودتون و همچنین مهارت زبانیتون رو نشون بدید. به شخصه، موضوع اکثر صحبتهای من با آلمانیها مسائل اجتماعی، فرهنگی و شخصی است، علیرغم اینکه اصلاً علاقهای به این موضوعات ندارم اما این قبیل مسائل همواره مطرح میشه. مثلاً کلمهای مثل «آزادی بیان» را وقتی به زبان میآرید، طرف مقابل لذّت میبره از دانشزبان شما و اینکه با فردی صحبت میکنه که اندیشه میکنه.
همینجا میخوام یک اعتراف بکنم که من خودم اصلاً از علوم انسانی خوشم نمیاومد. شاید به خاطر اینکه علوم انسانیای که ما در مدرسه یا اجتماع که عمدهی اون مربوط به تلویزیون و مطبوعات میشه آموختیم، فقط بخشی از این دانش بوده و در واقع علوم انسانی واقعی چیز دیگری است. آلمانی زبانها خصوصاً خود آلمانیها خیلی در این زمینه اطلاعات دارند و یکی از علائق اصلی مطالعهشون محسوب میشه. وقتی با اونها صحبت میکنی، متوجه میشی اطلاعات خوبی راجع به فلسفه، راه زندگی و مهارتهای زندگی دارند. خیلی خوب با مسائل اجتماعی کنار میان و خیلی خوب زندگیشون رو با وجود مشکلات فراوان پیش میبرند. در بحثها به خوبی میتونند شرکت کنند و حرفهاشون واقعاً با فکر قبلی است. در این مورد ما ایرانیها، با کمترین میزان مطالعه و استفاده از زحمات اندیشمندان و دانشمندان، خودمون رو صاحب حرف و سخن و ایده میدونیم، در حالیکه عمدتاً خودمون هم نمیدونیم چی میگیم! خودمو عرض میکنم، شما به خودتون نگیرید!
همینجا میخوام یک اعتراف بکنم که من خودم اصلاً از علوم انسانی خوشم نمیاومد. شاید به خاطر اینکه علوم انسانیای که ما در مدرسه یا اجتماع که عمدهی اون مربوط به تلویزیون و مطبوعات میشه آموختیم، فقط بخشی از این دانش بوده و در واقع علوم انسانی واقعی چیز دیگری است. آلمانی زبانها خصوصاً خود آلمانیها خیلی در این زمینه اطلاعات دارند و یکی از علائق اصلی مطالعهشون محسوب میشه. وقتی با اونها صحبت میکنی، متوجه میشی اطلاعات خوبی راجع به فلسفه، راه زندگی و مهارتهای زندگی دارند. خیلی خوب با مسائل اجتماعی کنار میان و خیلی خوب زندگیشون رو با وجود مشکلات فراوان پیش میبرند. در بحثها به خوبی میتونند شرکت کنند و حرفهاشون واقعاً با فکر قبلی است. در این مورد ما ایرانیها، با کمترین میزان مطالعه و استفاده از زحمات اندیشمندان و دانشمندان، خودمون رو صاحب حرف و سخن و ایده میدونیم، در حالیکه عمدتاً خودمون هم نمیدونیم چی میگیم! خودمو عرض میکنم، شما به خودتون نگیرید!
اینجاست که باید یک آه عمیق کشید و گفت: چقدر خودمو و خودت کردم! بریم سراغ زبان شیرین آلمانی!
جدول صفحه ۸۹ و صفحه ۸۶ مکمّل همدیگر هستند و میتونید پاسخهاتون رو اونجا چک کنید.
تمرین ۱۰:
erhalten = دریافت کردن / گرفتن | نگه داشتن / حفظ کردن
erhalten bleiben = برجای ماندن / باقی ماندن / حفظ شدن
ausgebaut > ausbauen = توسعه دادن / گسترش دادن
verhindern = جلوگیری کردن / بازداشتن
die Fläche = مساحت / سطح / محوّطه
der Umbau = بازسازی / تجدید بنا
َUmbaupläne = برنامههای تجدید بنا
die Bürgerbeteiligung = مشارکت شهروندان
die Beteiligung = مشارکت
die Nutzung = استفاده / بهرهبرداری
einführen = وارد کردن / داخل کردن (مثلاً کارت در دستگاههای عابر بانک) | به جریان انداختن / اقدام کردن / عمل کردن (در اینجا بدین معنی است.)
großartig = عالی / بینظیر / محشر / معرکه / باشکوه
mitmachen = همکاری کردن
تمرین ۱۱:
a:
betragen = بالغ بودن بر / رسیدن به / بودن / شدن مثال: die Länge beträgt 600 Meter. طول آن (بالغ بر) ششصد متر است / به شصد متر میرسد.
äußern = بیان کردن / اظهار کردن / ابراز کردن / نظر دادن
Da bin ich gleicher = در این مورد هم عقیدهام.
völlig = کاملاً / تماماً
das sehe ich auch so = این را من هم همینطور میبینم.
sprechen für = گویای چیزی بودن / حکایت داشتن از / چیزی را رساندن (نشان دادن) / دال بر چیزی بودن
dafür spricht = در این باره حاکی است / چنین پیداست (معنای مثبت دارد)
sprechen gegen = خلاف چیزی را رساندن (ثابت کردن)
dagegen spricht = علیه این حاکی است / حاکی از علیه آن است
die Meinung = دیدگاه / نظر / عقیده
die Ansicht = دیدگاه / نظر / عقیده | منظره / دید
meiner Meinung nach = به عقیده من
meiner Ansicht nach = به عقیده من
دقّت کنید در اینجا Meinung / Ansicht داتیو شده اند و لذا meiner Meinung nach داریم.
der Unsinn = بی معنا / بی مفهوم / غیر منطقی / مهمل / چرند
das ist doch Unsinn = این دیگر چرند است!
َUnbedingt = بی قید و شرط!
ganz Meine Meinung = کاملاً نظر من. کاملاً موافقم.
Redemittel های این درس رو به خوبی ملکه ذهنتون کنید که خیلی کاربردی هستند. در ارائه کنفرانس در سطح ب۱، کلیدیترین جملات همینها هستند.
Arbeitsbuch: تمرین ۱۰، صفحه ۴۷ رو حل کنید.
بسیار خب، درس تموم شد! حالا برید کلاً تمرینات Arbeitsbuch رو حل کنید تا این درس حسابی بره تو ذهنتون. تأکید میکنم، این درس برای ارائه کنفرانس که یکی از تکالیف واجب در کلاسهاست و همچنین یکی از بخشهای امتحان شفاهی سطح ب۱ هست، بسیار درس مهم و کلیدیای هست. بهتون قول میدم اگر این درس رو کامل بلد باشید، بخش ارائه سخنرانی (کنفرانس) در امتحان ب۱ رو با موفقیّت پشت سر میگذارید. هرچند که درسهای بعدی هم خیلی راهگشا هستند اما همین درس به اندازهی کافی میتونه کار شما رو پوشش بده.
Tschüss:
دیگه واقعاً خسته نباشید. اگر فکر میکنید کلمات این درس خیلی زیاد بود، باید بگم درسهای بعدی رو ندید! تازه اونها که خوبند، ب۲ رو ندید! به هر حال آلمانی، زبانی نیست که بدون زحمت بشه یاد گرفت. باید باهاش کلنجار رفت و موشکافانه خوند. معلّم من میگفت: کباب خوردن هم سخته!
بله، شکّر شکن شوند همه طوطیان پارس، زین قند آلمانی که به معراج میبرد!
حتما شما هم مثل من مطلب جدیدم را بخونید و نظر بدید.
تک تک نظر ها را بررسی و حتما بهتون سر می زنم.
عنوان مطلب: خدا را زنانه صدا کنید!
لینک مطلب: http://masira.ir/index.php?newsid=175